ایشان از ابتدای مبارزات، مانند "وزیر خارجه امام" بود؛ در میان مبارزان جزو سرآمدان بود، در زندان محور هر حرکتی است. در ایران کسی مانند ایشان که در همه عرصه های مبارزاتی پیش می رود، تا مرز اعدام می رود، با همه گروهها در ارتباط است و...کمتر وجود دارد. پس از انقلاب هم در جایگاه های مختلف چنین بودند. 

-شاید کسی را مانند ایشان نبینیم که محور اکثر انتخابات های کشور است و شخصا " گفتمان" نزاع های سیاسی و انتخاباتی بود. همواره در انتخابات عده‌ای یا از بغض او به شخص دیگری رای دادند یا از روی حبّ، به او یا فرد مورد حمایت او رأی دادند. او همیشه محور بحث بود؛ در آن مناظره کذایی سال ۸۸ هم محور گفت‌و‌گو بود.
 
-ایشان انسان بسیار با هوشی بود و مانند شطرنج بازی که چند مرحله از حرکت ها را تشخیص می داد، با شنیدن موضوع، می توانست چندین بُعد آن را تشخیص دهد. این هوش، با تجربه توام شده بود. 

-او انسان بسیار شجاعی بود؛ اگر به نتیجه ای می رسید، روی آن می ایستاد. 

-آقای هاشمی شجاعت برگشتن از خطا را داشت؛ دگم نبود. موارد زیادی را از این موضوع سراغ دارم. 

-او می توانست تصمیمات غلط گذشته را تبدیل به پیروزی کند و ذکاوت های خود را در قالب "پیروزی" جلوه دهد. 

-آقای هاشمی ریاکار نبود. این ویژگی را در هم لباسی هایمان تا حدی سراغ ندارم.

-وقتی کتاب خاطراتشان را که گاهی برای مطالعه به من می دادند، می گفتم چرا این را می خواهید در کتاب بیان کنید؟ می گفت خب من این کارا را کرده ام! 

-می گفت من به امام به این خاطر علاقه مند شدم که ریاکار نبود.